فارست

داستان های من

آخرین تایتان

تریتیوس آخرین نمونه از نوع خودش بود. برادران و خواهرانش که هر کدام به تنهایی قادر به نابودی دنیاها بودند در نبردی نابرابر تک به تک شکار و نابود شده بودند ...... و حالا لشگر خدایان به دنبال او بود.... به دنبالش بود تا او را نیز نابود کند.... اگر او نابود میشد دیگر هیچ کس جلودارشان نبود...... دنیاهای بیشماری که بوسیله جادوی تایتان از لشگر خدایان مخفی شده بود همگی در معرض نابودی قرار می گرفت ..... ولی او تریتیوس بود.... او در نبردهای بسیاری جنگیده بود.... زمانی تمامی دنیاها در برابرش سجده میکردند... او بسیار زیسته بود و نبردهای بسیاری را در طول عمر طولانی اش تجربه کرده بود..... شاید زمانی او نیز می مرد..... شاید به دست این ارتش خدایان نابود میشد... ولی او میخواست کاری کند که این کار برایشان گران تمام شود... انتقام او سخت خواهد بود..... او آخرین تایتان بود...